فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

در باره فرهنگ بومی مازندران از مناطق شرق و میانه و غرب و نواحی کوهستانی و جلگه ائی -خاصه شعر- داستان- موسیقی -ضرب المثل ها - آئین ها و رسم ها-افسانه های رایج
فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

در باره فرهنگ بومی مازندران از مناطق شرق و میانه و غرب و نواحی کوهستانی و جلگه ائی -خاصه شعر- داستان- موسیقی -ضرب المثل ها - آئین ها و رسم ها-افسانه های رایج

ضرب المثل های مازندرانی 2

11 -آدم دل خش بوئه ،خنه  کلی  پشت بوئه

برگردان به فارسی : دل و حال آدم خوش باشد ، خانه و منزل آدمی پشت لانه مرغ و مرغدانی باشد.

مفهوم کنائی : کنایه از آن دارد  که اگر انسان حال و دل خوش داشته باشد زندگی کردن در جاهای کوچک و فقیرانه هم قابل تحمل می شود .

خش بوئه ( khesh  booe )=خوش باشد        خنه (khenh )=خانه ،منزل              کلی (keli )=لانه مرغ  


12 -اسب  هدائه  خر  هایته ، خشحالی پر هایته

برگردان به فارسی : اسب خودش را دادبه جایش الاغ گرفت و از خوشحالی بال در آورد و به هوا هم می پرد .

مفهوم کنائی : در مورد کسی گفته می شود که چیز با ارزشی را بدهد و در ازایش چیزی بی ارزش و یا کم ارزشی را بگیرد و از این معامله هم بسیار  شاد و خوشحال هم  باشد.

هدائه (hedheh)=چیزی را دادن       هایته (haayteh) =چیزی را گرفتن  


13 -انه  مر بخرده  تا  افعی  بهییه

برگردان به فارسی : میگوید آنقدر مار خورد تا افعی شد.

مفهوم کنائی :در مورد کسی بکار میرود که بواسطه انجام کارهای خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ائی در آمده باشد .

   انه(aan neh)  =آنقدر         مر (maar)= مار      بخرده (baakhrdeh)=خورد ، خوردن       بهییه (baahiyeh) = شد ، شدن


14 -اسم  گت  داینه  شکل  بد

برگردان به فارسی :اسم و نام بزرگ دارد و ظاهری زشت.

مفهوم کنائی : در مورد اشخاصی بکار میرود که ظاهر و شکل و شمائل و فیزیک زشتی دارند ولی در جامعه آدم بزرگی هستند و نقش مهمی نیز ایفا میکنند.

گت (gaat )= بزرگ           داینه (daaynh )=داشتن ، دارد


15 - آش  بخرده  په  تاس  و  کچه  فراوونه

برگردان به فارسی : بعد از خوردن آش در یک جمع ، کاسه و قاشق چوبی فراوان پیدا می شود .

مفهوم کنائی :این ضرب المثل زمانی بکار میرود که به کسی و یا چیزی احتیاج مبرم داری در دست رس نیست و زمانی که نیاز نداری به فراوانی یافت می شود .

په (peh)= پس از         تاس (taas )= ;کاسه        کچه (kaachh)= قاشق چوبی


16 -اتا  انگوس  عسل  وسه  ، اتا خیک ره  پاره نکننه

برگردان به فارسی :برای خوردن  یک انگشت  عسل یک خیک عیل را پاره نمی کنند.

مفهوم کنائی :زمانی بکار می رود که شخصی برای بدست آوردن یک چیز بی ارزش و یا کم ارزش سزاوار نیست که یک چیز با ارزش را از بین ببرد.

اتا (aat  ta)= یکی       انگوس (aangoos) =انگشت دست         وسه (veseh)= برای      خیک (kheek)=ظرفی از پوست معمولأ بز برای پنیر و عسل        نکننه (naakn nnh)= نمی کنند


17 -اتا  روز  امه خشک  کله هم  اوو سر کنه

برگردان به فارسی : یک روز هم  در خوی خشک ما هم آب جاری می شود .

مفهوم کنائی : کنایه از آن دارد که وقت آن هم میرسد روزی که کار و بار ما هم رونق گیرد و دولت ، دولت ما بشود.

کله (keleh)=جوی کوچک                        اوو (oo )= آب                                  سرکنه (saar  kenh)= جاری می شود


18 -اتا  گپ زنه  که خر  ره خنده گیرنه و بامشی ره سماء

برگردان به فارسی : حرفی می زند که الاغ به آن می خندد و گربه را به رقص وا میدارد.

مفهوم کنائی : در مورد شخصی بکار می رود که حرفهائی می زند که بی ربطند و نا مربوط و به هیچ ارتباطی ندارند .

گیرنه (geernh)= می گیرد          بامشی  (baamshi)= گربه خانگی        سماء (semaa)=رقص محلی مازندرانی


                                                                                               ( بت غم )



ضرب المثل های مازندرانی 1

مقدمه

ضرب المثل ها در میان مردم و از زندگانی مردم پدید می آید و با مردم پیوند نا گسستنی دارد . این جملات کوتاه زائیده اندیشه و دانش مردم ساده و میراثی از غنای  معنوی نسل های گذشته است که دست بدست و زبان به زبان به آیندگان می رسد و آنان را با آمال و آرزوها ، غم و شادی ،عشق و نفرت ، ایمان و درست کرداری ، اوهام و خرافات ،پدران خود آشنا می سازد .


1 - اگه پیل داینی شارپ سر نقره نفار ساز نی

برگردان به فارسی : اگر پول داشته باشی می توانی بالای سبیلت تالار نقره بسازی .

مفهوم کنائی : پول مشکل گشاست و با آن میتوانی همه کار بکنی .

پیل (pil)=پول     شارپ (shaarep)=سبیل       داینی (daayni)=داری -داشتن


2 -اگه ته بینج گری مه دائی کلاه ته کیله

برگردان به فارسی :اگر تو شالیکاری و برنج کار کلاه دائی ام پیمانه تو.

مفهوم کنائی :کنایه از این دارد و به کسی گفته می شود که تو اهل کار کردن نیستی و بهانه می آوری.

بینج گر(binj  e  gar)=کشاورز شالیکار    کیله (keeleh)=ظرف پیمانه


3 -اشکم که مشته وقت گپ و گشته

برگردان به فارسی : شکم که سیر است هنگام بگو و بخند و   گشت و گذار و تفریح و تفرج است .

مفهوم کنائی : گفتن و خندیدن و گشت و گذار کردن با سیری و بی نیازی میسر می شود .

اشکم (eshkem)=شکم       مشته (maashteh)= پر است          گپ (gaap)=حرف زدن       گشته (gaashteh)=تفریح کردن و گشتن و سیاحت کردن


4 -  اگه اقبال داشته بوئیم گهره کتمی مردمی

برگردان به فارسی : اگر بخت و اقبال و شانس با ما یار بود در گهواره می مردیم.

مفهوم کنائی :کنایه از این دارد که زمانه با ما سازگار نیست.

 داشته بوئیم (daashteh  booeem)=داشته باشیم      گهره (gaahrh)=گهواره کودک    کتمی (kaatemi)=می افتادیم      

مردمی (merdemi)=می مردی


5 -اشکار ره بزوئی گلی ونگ هاده

برگردان به فارسی : هرگاه شکار زا زدی بانگ پیروزی سر بده

مفهوم کنائی : کنایه از این است که در کارها شتاب مکن

اشکار (eshkaar)= صید و شکار        بزوئی (baazooee)=  زدی          گلی ونگ (gaali  vaang)=فریاد شادی و صدایی که از ته گلو و بلند سر داده شود               هاده (haadeh)= دادن


6 -اسیو بوردن جه سنگ آرد نوونه

برگردان به فارسی : اگر سنگ را به آسیاب ببری آرد نمی شود .

مفهوم کنائی : به این اشاره دارد که آدم بد نهاد عوض نمی شود .

اسیو (aasiu)=آسیاب    بوردن (baaverden)=بردن       نوونه (naavooneh)=نمی شود


7 -اش واری تا به نیارده نخرنه

برگردان به فارسی : مثل خرس تا غذا و شکار را فاسد نکند نمی خورد.

مفهوم کنائی : در مورد کسی گفته می شود که بخیل و خسیس است و دست دهنده ندارد.

اش (aash)=خرس         واری (vaari)=مثل ، شبیه        به (beh)=بوی ناخوشایند ،هنگام فاسد شدن غذا      

نخرنه (naakhernh)=نمی خورد


8 -اگه اماره تش ندنی امه کلاتی ره نشکن

برگردان به فارسی :اگر به ما آتش نمی دهی ظرف آتش ما را نشکن

مفهوم کنائی : کنایه از این دارد که اگر به ما سود نمی رسانی ، زیان مرسان.

اماره (emaarh)= به ما      تش (taash)= آتش     کلاتی (klaati)=ظرفی که با آن آتش را جابجا می کنند       ندنی (naadeni)=نمی دهی               امه (aameh)= مال ما


9 -اگه این چش اون چش ره بدرد بخرده بوو ، میونه ونی دنی بییه

برگردان به فارسی :اگر این چشم بکار آن چشم دیگری می آمد بین آنها بینی نبود.

مفهوم کنائی : به این مفهوم که هر کس باید به خودش متکی باشد و دیگری به درد آدم نمی خورد.

چش (chesh)=چشم    بخرده (baakherdh boo)=بکار آمدن ،بدرد خوردن       ونی (veni)= بینی                 دنی بییه (daani  beeyeh)         میونه (miyoonh)=بین شان


10 -اگه ته چکال جوزی ، من ول سر چاقومه

برگردان به فارسی: اگر تو گردوی سفت هستی من چاقوی نوک کج هستم.

مفهوم کنائی :به این مفهوم است که از تو کمتر نیستم و تسلیم تو نمی شوم.

چکال جوزی (chekaal  joozi)=گردوی سفتی که بد شکسته می شود            ول سر (vaalsaar)=نوک کج


                                                                          ( بت غم ) 

موسیقی مازندرانی 2 : مقام های موسیقی مازندرانی

مقام امیری

این مقام که نام دیگرش مقام تبری است در مایه شور قرار دارد که با فضاء و روحیات عرفانی و عاشقانه خوانده می شود بدون اینکه که ملودی آن تغییر کند .اشعار امیری از نظر وزن با ترانه اختلاف دارد ، مقام امیری باموسیقی آوازی و متد آزاد با پرده بندی شور _ دشتی ( عشاق )در پهنه و گستره مازندران اجرا می شود.


مقام طالبا

منظومه و مقام طالبا مربوط به شاعر سبک هندی طالب آملی می باشد .طالبا بعنوان غم نامه ائی عاشقانه به آوازی حزین خوانده می شود .که به ان موری (moori)نیز گفته می شود ، و موری بیشتر در مراسم سوگواری خوانده و اجرا می شود .

آهنگ طالبا از آهنگهای مهم مازندران و دارای وزن دو ضربی است که آهنگ طالبادر دستگاه ابوعطا اجرا می شود .


مقام کتولی

خواستگاه این مقام در علی آباد کتول است که اساس و پایه موسیقی کتولی متکی به دو مقام آوازی بنام های هرائی کوتاه و هرائی بلند است ، از روزگاران کهن تاکنون نوازندگان این دو مقام را بر اساس سلیقه و حالات روحی درونی خویش بداهه نوازی میکنند.

نغمه ها و ترانه های کتولی بید (bid ) و یا بید (beyd )و یا دو بیتی می خوانند که بطور کلی چهار نوع بید است .که عبارتند از :

1 -بید های مذهبی و نیایش که در مدح پیامبر و......خوانده می شود.

2 -بیدهای غصه و غربت

3 -بیدهای عاشقانه

4 -سایر بیدها که بیشتر حالت تعلیمی و ضرب المثلی دارد.


مقام نجما

نجما نوعی مقام محلی مازندرانی است .نجما نام عاشقی است که در فراق معشوقه اش به نام رعنا ترانه هائی ساخته است که در آهنگ ابو عطا خوانده می شود .این داستان که مانند ویس و رامین و یا لیلی و مجنون سرگذشت جان گداز دل داده ائی را تشریح میکند .گوینده این داستان همان عاشق حقیقی این سر گذشت است .

از داستانهای بومی مازندران و در اغلب نقاط مازندران روستائیان آن را به یاد سپرده و در زمان جشن و شادمانی و شب نشینی ها و مجالس عروسی و سرور می خوانند .تاریخ زندگی  سراینده  به تحقیق بدست نیامده است .از زمان باستان مشهور صفحات شمال ایران و مازندران بوده است.    

این مقام بر گرفته از سرزمین فارس است که آن را به نجم الدین شیرازی نسبت می دهند .ملودی نجما یک سیستم یک خطی است که تکرار و توالی جمله ها ادامه دارد . همانند بسیاری از منظومه های ملل شرق نقالی است و روایت گری که در لابلای آن رخ میدهد که توسط شرخوانها ( شعر خوانها ) و نقالان ، دکلاماسیون قصه را بازگو می کنند .



امیر پازواری

امیر پازواری مشهور به امیر مازندرانی است که از شاعران تبری سرا ی بنام مازندران بود ،که زندگی وی در پرده ائی از ابهام قرار دارد .از سروده هایی که به وی منسوب است می توان گفت که از مردم روستای پازوار بارفروش ( بابل فعلی مازندران )بوده و معشوقه ائی داشته بنام گوهر.

گفته می شود که در زمان حکومت محمد صفوی در پازوار پا به عرصه وجود نهاد و پس از برانداختن فرمانروایان محلی بدست شاه عباس صفوی به شاه عباس پیوست . که امیر از آن پس یا امیر بود و یا از شاه لقب شیخ العجم و امیر الشعرا میگرفت .و درباره وفات و مرگش گفته می شود که چس از مرگ شاه عباس به پازوار برگشت و در آن در گذشت و به خاک سپرده شد .

نخستی بار  الکساندر  شود زکو ایران شناس لهستانی در سال 1842 میلادی چند سروده منسوب به امیر را به چاپ رساند و از وی بنام شیخ العجم امیر پازواری یاد کرد .

پس از آن  برنهارد درون به دستیاری میرزا محمد شفیع بارفروشی دیوان منسوب به امیر را بنام  کنز الاسرار ، در سن پیترز بورگ به چاپ رساند .

امیر پازواری برزگترین و مشهورترین شاعر و عارف نامی تبرستان ( مازندران )است .و شهرت کسی در تاریخ ادبیات مازندران به پای او نمی رسد .او شاعری است مردمی که تمامی مردم مازندران از شرق تا غرب مازندران نامش را با آواز امیری می خوانند و در این خصوص او صاحب سبک آوازی امیری است .او تنها شاعری است که در مازندرا ن که اشعارش از جمله معدود آثاری  از قرون گذشته است که با خط و زبان تبری سروده  شده است بر جای مانده است .

اشعار امیر در دل توده های مردم تبرستان چنان نفوذ کرده است که روحی تازه در آنها دمیده شده که شاعر و پدر شعر نو فارسی به تأثیر از امیر پازواری -امیری های تازه ائی سروده است و مجموعه اشعار نیما ( علی اسفندیاری ) دیوان تبری بنام 

روجا.

در مازندران هیچ شاعر تبری سرا به اندازه امیر در نزد توده های مردمی با ستایش عمومی روبرو نشده است . و اشعار امیر سینه به سینه نقل شده و میشود گنجینه اشعار اوست .اشعار امیر از کوهستانهای مازندران گرفته تا جلگه ها و جنگل ها و تا روستاها و سواحل دریای مازندران از چوپانان و گالش ها و کشاورزان و تاجران  و کسبه بازار و معلمان و دانشجویان و همه و همه اشعار امیر را زیر لب زمزمه و ترنم میکنند و هر یک او را از آن خود می دانند.

امیر پازواری پیوند مردم با فرهنگ است و سمبل عشق و خاطرات است .روز آشنای اقوام و طایفه های کوه نشین و جنگل نشین و ساحل نشین مازندران است .و مختص تیره و نژاد و طایفه خاصی نیست .شاعر دلسوخته همه روزگاران مازندران است که اشعارش  ناله و فریاد ستمدیدگان و درد دل رعیت و موج خروشان دریاست .

امیر شاعر طبیعت است تاکنون هیچ شاعری به اندازه او از اقبال و ستایش عمومی برخوردار نبوده است .عموم نویسندگان و پژوهشگران در باره زندگی امیر پازواری اختلاف نظر دارند و دوره زندگی او را از قرن نهم تا دوازدهم بیان نمودند که قضاوت قطعی  در باره روزگار زندگی شاعر گرانقدر بسی دشوار است.

قسمت اعظم اشعار امیر پازواری در توصیف زیبائی های دل داده اش گوهر است که به گفتگوی بین دو عاشق می پردازد. این دو عاشقی که هرگز به نرسیدند و به وصال هم نائل نشدند و در آتش فراق و دوری از یکدیگر سوختند .که بخشهائی ازاشعار امیر ناله و آه جان سوز خود امیر در فراق یار گوهر است که از سرنوشت وتقدیر گله مند است و مینالد.

خلاصه کلام اینکه امیر و گوهر نشانه و سمبل عاشق و معشوق هستند که در نزد توده های مردم مازندران افسانه هایی از عشق و عاشقی امیر و گوهر وجود دارد .

                                                                                                              ( بت غم )   

موسیقی مازندرانی 2

موسیقی مازندران یک موسیقی مقامی است.

در فرهنگ عامیانه کاربرد ترانه ها با مفاهیم عامی چون دلدادگی و رنج و اندوه  و جدائی و همبستگی و پایداری در مقابل دشواری های کار و ستمگری حکام و تلاش برای ماندن و بقاء همراه است و جزئی از زندگی مردم به حساب می آید .

کشاورزان مازندران در هنگام کار در شالیزار آوازهای تبری و طالبا را زمزمه میکنند ، و اکثرأ دو بیتی های مختلف را زمزمه میکنند .موسیقی مازندرانی در جشن های عروسی و شب نشینی (شوو نیشت ) (shoo  neesht ) بسیار رایج و بسیار دیدنی و شنیدنی است .

رج خوانی (raaj  khaani)  و گلی به گلی ( gaali    be  gaali)خوانی از سنت های شایان ذکر در مراسم عروسی است .رج خوانی  معمولأ در عروسی ها اجرا می شود و جوانان خوش صدا به ترتیب آواز می خوانند .

گلی به گلی خوانی که طبق این سنت جوانان خوش صدا در محافل عروسی به ترتیب آواز می خوانند بدین منوال که یکی می خواند و دیگری در جواب او آواز سر میدهد .در مجالس پیران و مسن ترها تبری خوانی و یا کتولی خوانها با صدای خوش به همراه لله وا (نی مازندران )به خواندن می پردازند .

رقص محلی مازندران که به آن سما (sema a)گفته می شود در مجالس زنانه با پوشیدن شلوار کوتاه و گشاد چین دار و در قسمتهای مرکزی مازندران با پوشیدن دامن های چین دار بنام شلیته (shaaliteh ) به اجرای سما می پردازند .از خصوصیات این رقص اینست که از جائی شروع و به جائی تمام می شود.و سماگر با حرکات موزون رقص زیبائی را ارائه می دهد که در حرکات آن  شور  و جد و تحرک و هیجان زندگی موج می زند.

از آلات موسیقی مازندرانی که بعضی مشترک و بعضی خاص منطقه مازندران هستند مثل لله وا -دهل -نقاره -دوتار -سرنا - کمانچه -تشت لاکی - و دوسر کوتنرا نام برد.

موسیقی مازندرانی دارای چهار مقام اصلی است که عبارتند از - امیری  -کتولی  -طالبا  - نجما -که دارای زیر مقامات نیز هستند.موسیقی اصیل تبری مربوط به کوهستانها و جلگه های مرکزی مازندران کاربرد گسترده ائی دارد .بنابه مناطق جغرافیای مختلف این مقامها مانند چارواداری حال (chaarvaadari  hal) - گهره سری حال(لالائی )-(gaahresaari  hal) - نواجش ها -  موری - کیجا جان.و گوشه های کمر سری -کرد حال - میش حال -بورسی -ونگ حال -که این ملهم از شیوه های زندگی دامی کهن است .

از موسیقی دانان صاحب سبک و صاحب نامر که بر روی موسیقی مازندران تلاشهائی کردند عبارتند از اساتید و بزرگانی چون استاد حسین طیبی - نور محمد طالبی  - ابوالحسن خوشرو -احمد محسن پور - فیوج زاده -حسین علیزاده - محمد رضا اسحاقی - نورالله علیزاده -شاهرخ کرمانی احمد حسینی - ارسلان طیبی و .......

                                                                                                                                         ( بت غم )

موسیقی در مازندران 1

موسیقی در مازندران

موسیقی محلی در مازندران هم چون سایر موسیقی های ایرانی به دو بخش آوازی  و  سازی تقسیم می شود و هر یک دارای زیر شاخه های مختلف است.موسیقی آوازی  مازندران را می توان به دو دسته تغزلی  و حماسی و آئینی تقسیم بندی کرد.و هر یک از این دسته بندی ها با توجه به شرایط تاریخی و سیاسی واجتماعی و فرهنگی در هر دوره ویژه گی خاصی دارند.

موسیقی آوازی ( تغزلی ):

کتولی ، کله حال ، طوری یا امیری و نجما و صنم از جمله آوازهای تغزلی این منطقه است که هر یک وصف حال عاشق و معشوق و دلدادگی است که در بخشهایی از آن مسائل اجتماعی و فرهنگی و عرفانی دیده می شود .

کتولی یکی از آوازهای موسیقی سازی آوازی محسوب می شود که در میان مردم این سامان سینه به سینه تداوم یافته است .این آواز به کردبیات ، دشتی و حجاز ابو عطا شباهت دارد .و بیشتر در حین راه رفتن و کار کردنمعمول است .و به همین خاطر از واژه های چون  جان ، جانا ،هی ،ای و غیره که گویای نفس گیری و نفس تازه کردن است استفاده می شود .  

برخی آن را به کتول (kaatool) ( علی آباد کتول ) نسبت داده اند و عده ائی معتقدند که این آواز هنگام چراندن گاو کتول خوانده می شود .( کتول نام گاو اهلی و شیرده ائی است که در بین روستائیان از اهمیت فراوانی برخوردار است .کله (kaleh)نوعی اجاق دستی است که از سنگ و گل رس ساخته می شود و برخی معتقدند این آواز مخصوص بانوانی است که در حال پختن غذا با این اجاق هستند .

آواز کتولی در شرق مازندران از نظر فواصل مقامی یکی است . از سوئی دیگر در مازندران کل (kel) به معنی  کوتاه است از همین روی عده ائی بر این باورند که این آواز چون در آخر کتولی کوتاه اجرا می شود به این نام معروف است .اینآواز با لله وا (laleva) نی محلی یا سرنا نواخته می شود که هر کدام امکانات ساختمانی  واریاسیون مخصوص خود دارند .

موسیقی آوازی : حماسی و آئینی

این نوع از  موسیقی نیز شامل موسیقی مناطق مرکزی و غرب و شرق مازندران  است .موسیقی حماسی کتولی را نیز در بر میگیرد.موسییق حماسی این منطقه نیز از نظر تاریخی وبا توجه به قرنها در گیری و منازعه با طوایف داخلی و مبارزه با اقوام و طوایف صحرای آسیای میانه و نیز آمیزش این موسیقی با موسیقیاقوام هم جوار و یا ساکن در منطقه شکل های متفاوتو متعددی دارند.برخی از این آئین ها و رسم ها ی نمایشی مربوط به این قطعات هنوز با سرنا و دوسر کوتن(do sar  kooten) اجرا می شود .به عنوان نمونه در مبارزه پهلوانی کشتی لوچو(loo choo ) از آغاز تا پایان مبارزه قطعاتی توسط سرنا و نقاره اجرا می شود که مفاهیم شروع مسابقه پیروزی ،شکست پایان آنست .

سوت ها (sootha ) عمومأ الهام گرفته از زندگی و مبارزه یاغیانی است که به خاطر ظلم و ستم مضاعف دوران فئودالیسم با زمین داران و ملاکان بزرگ و هم چنین با نیروهای حکومت مرکزی به مقابله بر می خاستند . سوت ها معمولأ پس از مرگ این افراد و در رثای قهرمانی ها و سلحشوری ها و مبارزات شان سروده و خوانده می شد ه.

شماری از افرادی که اشعار رزمی و حماسی برای آنان سروده شده است می توان به نامهای چون - حسین خان -هژبر سلطون-حجت غلامی - رشید خان -آق ننه -وعشق علی یاغی اشاره کرد .

مم زون عبادی صاحب نام ومورد علاقه مردم اهالی شرق مازندران بود که در مبارزه نا برابر جان باخت و( سوت ) به جا مانده از او مربوط به دوران اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار است .

منظومه اکبر پهلوون که به ذبیح پهلوون و عامی دتر جان نیز شهرت دارد. از جمله سوت هائی است که قدمت قهرمان پروری و آرمانگرائی را در موسیقی حماسی مازندران و منطقه نشان می دهد .

در زمان حاضر نزدیکترین و متداولترین سوت ، سوت مشتی بوده که مربوط به پنجاه سال قبل است . 

                                                                                   ( بت غم )