فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

در باره فرهنگ بومی مازندران از مناطق شرق و میانه و غرب و نواحی کوهستانی و جلگه ائی -خاصه شعر- داستان- موسیقی -ضرب المثل ها - آئین ها و رسم ها-افسانه های رایج
فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

فرهنگ مازندران- شعر -داستان-موسیقی- ضرب المثل ها-آئین و رسم ها و افسانه ها ی رایج

در باره فرهنگ بومی مازندران از مناطق شرق و میانه و غرب و نواحی کوهستانی و جلگه ائی -خاصه شعر- داستان- موسیقی -ضرب المثل ها - آئین ها و رسم ها-افسانه های رایج

ضرب المثل های مازندرانی 7

     اگه قاطر کره بیاره

برگردان به فارسی :اگر قاطر کره ائی بدنیا بیاورد .قاطر و همانند حیوانات دورگه نمی توانند بچه دار شوند.

مفهوم کنائی : این ضرب المثل برای بیان غیر ممکن بودن کاری بکار میرود .


      اگه سگ خنه ساز بییه ،چه گزنا بن دراز بییه

برگردان به فارسی :میگوید که اگر سگ قادر به ساختن خانه بود چرا زیر بوته گزنه دراز می کشید.

مفهوم کنائی :کسی که همیشه برای کاری غلو میکند و اما هیچ وقت به انجام آن کار دست نمی یازد و نهایتأ به کسی که همت و عرضه ائی ندارد گفته می شود.

  خنه (kheneh) خانه ،یا همان لانه سگ .

بییه (beeyeh) بود ، بودن.

  گزنا (gaazna) همان گیاه گزنه است.

     شیر که پیر بوو ،شال خنه زنه

برگردان به فارسی :میگوید که شیر پیر فرتوت شود شغال هم به آن می خندد و مورد تمسخر قرار میدهد .

مفهوم کنائی :پیری و روزگار ناتوانی جسمی است که در مقابل هر چیز وهرکسی تحقیر می شود و مورد تمسخر قرار میگیرد به واسطه رنجوری و ضعف جسمانی .

بوو (bavoo) شود،، ،شدن ،،،  شال (shaal) شغال

خنه (khaaneh) خنده ،،،  زنه (zaaneh) میزند


     کل هسمه دلاور ،حرف زمه برابر

برگردان به فارسی :من کچل هستم و شجاع و بی باک و دلاور حرفم را می زنم رودرو

مفهوم کنائی :هنگامی بکار می رود که شخص لازم است بدون رودر بایستی حرفهایش را بزند و از پنهان کاری خودداری نمایدو مستقیمأ و جلوی روی طرف حرفش را بزند.

کل (kaal) کچل ،،،  هسمه (haasemh) هستم

زمه (zaamh) میزنم   


     کرک موس دارنه ،غاز مرغنه کنه

برگردان به فارسی :مخرج (کون) به اندازه مرغ دارد ولی می خواهد تخم غاز بگذارد.

مفهوم کنائی :کنایه از این است که ظرفیت کم و محدودی دارد ولی می خواهد کاری بزرگتر از ظرفیت و توان خود انجام دهد.

کرک (kerk) مرغ .  

مرغنه (merghenh) تخم مرغ ،، ،  کنه (kennh) میکند.

مووس (moos) کون ، مخرج،(برای همه از انسانها گرفته تا  حیوانات بکار میرود).

    کوه  کش کنه ، دریا شه خد ره  شورنه

برگردان به فارسی : در کوهستان قضای حاجت میکند و با آب دریا خود را می شوید.

مفهوم کنائی :کنایه از شخصی است که در کارها سرعت عمل دارد و فاصله ها را با سرعت و همت و تلاش طی میکند .

کش (kesh) مدفوع ،،، کنه (kennh)  میکند

شه خد (sheh  khed)  خودش،،،    شورنه (shoornh) می شوید


    کوه  ره  وره  چرنه ، خنه  ره وچه

برگردان به فارسی :بره را برای چرا به کوهستان میبرند ،علفهای کوهستان را برها می چرند ، و خوراکیهای خانه را بچه

مفهوم کنائی :بدین معنا که در خانواده های پر جمعیت و عیالوار همیشه از اقتصاد قوی برخوردار نیست ،وهرچه در خانه باشد به سبب جمعیت زیاد بچه ها خورده می شود.


وره (vaareh)  بچه گوسفند .بفارسی همان بره است  .

چرنه (chaareneh) چریدن ،چریدت توسط حیوانات علف خوار.

خنه (khenh) خانه،،، وچه (vaacheh)  بچه ، کودک ، فرزند .   


    گرن  بز  سر  چشمه  اوو  خرنه

برگردان بفارسی :بز گر گرفته (گر = یک نوع بیماری پوستی ) در بالا دست چشمه آب می نوشد.

مفهوم کنائی :افرادی که شکل ظاهری خوبی ندارند و در باطن خود را از برتر از دیگران می دانند و از خود راضی هستند و به کمتر از بهترین راضی نمی شوند.


گرن (gaaren) گر گرفته (یک نوع بیماری پوستی )

اوو (oo) آب،،،   خرنه (kherneh)  می خورد ، خوردن ، نوشیدن


     ورزا  گوز  بدا  ، مز بسوته

برگردان بفارسی :گاو نر گوزید مزدش سوخت

مفهوم کنائی : هنگامیکه به بهانه های واهی و پوچ بخواهند حق کسی را ندهند و تباه کنند .که موضوع بهانه با اصل آن هیچ ارتباطی ندارد بکار میرود.


ورزا (verza)گاو نر که جهت شخم زمین استفاده می شده

بدا (beda)  دادن ،از دست دادن.

مز (mez)  همان مزد است .

بسوته (baasooteh) بسوخت ، سوختن.

    اتا  تیم  باروت  داشته  ،برای نمود  داشته


برگردان بفارسی :یک دانه ، مقدار کمی باروت دارد و آنهم برای خود نمائی داشت

مفهوم کنائی :بدین مفهوم که داشتن هر چیزی اعم از مادی و معنوی هنگامی مفید فایده است که بتوان از آن استفاده بهینه کرد و نه برای خودنمائی و فخر به دیگران و برای نمایش به دیگران.


اتا تیم (aata  tim) یک عدد، مقدار کمی

داشته (daashteh) داشتن ،


     همه  شونه ره  قوت دره ، ته چونه ره

برگردان بفارسی :شانه و کتف و بازو ی همه قوی است قوت دارند اما تو فقط چانه ات.

مفهوم کنائی : کنایه از پر حرفی است و کم کاری .کسی که زیاد حرف می زند و کمتر کار و فعالیت می کند.


شونه (shooneh  ) شانه و کتف و بازو

ره (reh) هست ، وجود دارد ،،،قوت (ghovaat) نیرو ، توان ، زور

ته چونه ره (teh  chooneh  reh) در فک و چانه تو .


    پلا احمد شنه ،فاتحه  ممد

برگردان بفارسی :برنج و پلوی احمد رو می خورند و فاتحه برای ممد می فرستند.

مفهوم کنائی :از کسیکه به تو خوبی کرد و نیکی تشکر نمی کنی و از دیگری تشکر میکنی


پلا (pela) پلو ،خوراکی از برنج.

احمد شنه (ahmad   e  sheneh )مال احمد است.

ممد (mamad) خلاصه شده همان محمد است.


    ماشه  ره  کله اینگنی ، گناهکار  خوردار  وونه


برگردان بفارسی :انبر آتش گیر را داخل اجاق می گذاری گناهکار و مجرم با خبر می شود.

مفهوم کنائی :اگر کسی گناه و جرمی مرتکب شودو اگر وسیله اثبات گناهکاری مهیا باشد ، اعتراف می کند.


ماشه (maasheh) انبر ی که با آن آتش را می گیرند.

کله (kaaleh) اجاقی که در آن آتش درست میکنند.

اینگنی (eengeni) می گذاری.

خوردار وونه (khaaver  daar) با خبر می شود.

    ترش  انار  ، شیره نؤنه

برگردان بفارسی : بدین معنا که انار ترش شیرین نمی شود .

مفهوم کنائی :کنایه از این است که کسی بخواهد به زور و جبر خودش را در دل دیگران جا کند ، و خود را خوب جلوه دهد ، که این میسر نمی شود.

شیره (sheereh)  شیرین ،،، نؤنه (naaoneh) نمی شود.


    تش  پشت ، کلن عمل انه

برگردان بفارسی :از آتش خاکستر بجای می ماند.

مفهوم کنائی :کنایه از این دارد که انسانهائی که با اصل و نسب به اشخاص پوچ و سبکسر تبدیل می شوندو یا برعکس .و در اصطلاح در مورد فرزندانی که پدرانشان آدمهائی با خصوصیات بر جسته ،چه مثبت و یا منفی باشند و این خصوصیات در فرزندان بگونه دیگر بروز نماید.مثلأ پدر با خصوصیاتی مثل پرخاشگری ، دزدی،چشم چران ،وووو اما فرزند بر عکس هیچگونه ای خصوصیات را ندارد بلکه مثلأ کم رو ، خجالتی ،و مردم دار باشد این ضرب المثل  بکار می روددر مجموع به این اشاره دارد که با کوشش در راه خود سازی و تعالی انسان که شاید با اصل و نسب ارتباطی نداشته باشد.


تش  پشت  (  taash  e  psht)  بعد از آتش.

عمل  انه (aamal  eneh) عمل می آید.  

  کلن (kelen)  خاکستر بعد از آتش .                 ,









نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.